فرهنگ‌عامه ایرانی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

فرهنگ‌عامه ایرانی شامل سنت‌های بومی‌ای است که در ایران به‌وجود آمده‌اند.

افسانه‌های شفاهی

[ویرایش]
یک نمایش داستان‌سرایی شاهنامه در شهر قزوین.

افسانه‌های بومی

[ویرایش]

داستان‌سرایی حضور پررنگی در فرهنگ ایرانی دارد.[۱] در ایران باستان نوازنده‌های سیار اشعار حاوی داستان‌های پادشاهان و قهرمانان گذشته را همراه با آوای موسیقی می‌خواندند. در زمان اشکانیان به این نوازنده‌ها گوسان و در زمان ساسانیان به آن‌ها در زبان فارسی میانه خنیاگر می‌گفتند. این داستان‌سرایان و شعرخوانان در زمان صفویان در قهوه‌خانه‌ها نیز کار می‌کردند.[۲]

در زیر شماری از داستانهای سرشناس ایرانی فهرست شده‌اند.

در زیر نام چند کتاب افسانه‌ای تاریخی که دربردارنده داستان‌های محلی ایرانی هستند، آورده شده‌است.

قهرمانان

[ویرایش]
تندیس آرش کمانگیر در کاخ‌موزه سعدآباد، تهران.

قهرمانان شاهنامه

[ویرایش]
  • آرش کمانگیر، تیری را از قله دماوند پرتاب می‌کند و اینگونه مرز میان ایران و توران مشخص می‌شد. جشن تیرگان به این افسانه نسبت داده شده‌است اما این جشن ریشه در افسانه باستانی ایزدی به نام تیشتر دارد.
  • گرشاسپ (پهلوان)، در افسانه‌های ایرانی قهرمانی اژدهاکش است. او را به نام جهان پهلوان نیز می‌شناسند.[۱۸]
  • گردآفرید، او بیشتر به دلیل شجاعتش در تراژدی رستم و سهراب ستوده می‌شود.
  • رستم، نام‌آورترین چهرهٔ اسطوره‌ای در شاهنامه و به تبع آن، مهم‌ترین چهرهٔ اسطوره‌ای ادبیات فارسی است.

دیگر قهرمانان

[ویرایش]
  • حسین کرد شبستری، جنگجویی کرد اهل شبستر است که زندگی خود را صرف مبارزه برای عدالت می‌کند.[۱۹]
  • کوراوغلو، قهرمانی افسانه‌ای است علیه بی‌عدالتی مبارزه می‌کند. این افسانه بیشتر میان ترک زبانان محبوب است.
  • پوریای ولی، قهرمانی از خوارزم است که در ورزش‌های زورخانه‌ای پیشینه زیادی داشته‌است.[۲۰]
  • یعقوب لیث، هنگام فرمانروایی او زبان فارسی دوباره احیا می‌شود.[۲۱]

شخصیت‌های طنز

[ویرایش]

موجودات

[ویرایش]
نقاشی مینیاتوری شاهنامه. در اینجا دیو که قصد پرتاب رستم به درون دریا را دارد، به تصویر کشیده شده‌است.
  • آل، در باور عامه، موجودی است که اگر زن تازه‌زا را تنها بگذارند، سراغش می‌آید و به او آزار یا آسیب می‌رساند. همچنین در افسانه‌های ایرانی آمده‌است که او سبدی را با خود حمل می‌کند که در آن ریه و جگر مادر را نگه می‌دارد.[۲۲][۲۳]
  • بختک، در افسانه‌ها و باورهای عامیانه ایرانی موجودی تخیلی است که شبها قصد خفه کردن افراد در خواب را دارد. او مکان گنج‌های پنهان شده را می‌داند و اگر کسی بینی او را بگیر از مکان این گنج‌ها اطلاع پیدا می‌کند. در زمان حمله بختک افراد می‌توانند با تکان دادن انگشتانشان خود را نجات دهند.[۲۴]
  • دوال‌پا، یکی از موجودات خیالی در افسانه‌ها و داستان‌های ایرانی است که بالاتنه انسان دارد و پاهایش مانند تسمه دراز و پیچنده‌اند و برای گرفتن و به دام انداختن انسان‌ها مناسب هستند. او به قربانیان خود می‌چسبد و آن‌ها باید تا زمانی که از خستگی بمیرند او را حمل کنند. دوال‌پا در زبان فارسی مصداق آدم‌های سمجی است که به هر دلیل به حق یا ناحق به جایی با کسی می‌چسبند و آن‌جا را رها نمی‌کنند.[۲۵]
  • دیو، موجودی اهریمنی است.[۲۶]
  • غول، هیولایی زشت با سر گربه مانند، زبان چنگال مانند، بسیار پرمو و دارای پاهای بدشکل و لاغر شبیه به نوزادان زودرس است.[۲۷]
  • جن، بنا بر باور اسلام، نام دسته‌ای از موجودات فراطبیعی است. اعتقاد اسلام بر این است که وجودش آن‌ها آتش بدون دود است.[۲۸]
  • مانتیکور، موجودی انسان‌خوار با بدن شیر و سر انسان است.
  • مرغ آمین، پرنده‌ای افسانه‌ای در ادبیات فارسی است که دائماً در حال پرواز است و آرزوهای انسان‌ها را برآورده می‌کند.[۲۹][۳۰]
  • پری، پری در اوستا موجودی اهریمنی است (همانند فری) که مردم را می‌فریبد، اما در فرهنگ ایرانیان پس از اسلام، پریان موجوات خوب و دوست داشتنی هستند که مردم نیکوکار و خوش نیت را دوست دارند و آن‌ها را به خوشبختی و کامروایی می‌رسانند.
  • سنگ صبور، شنونده همه دردها و رنجهای آدمی است و تمامی دردها و غم‌های کسانی که به او اعتماد می‌کنند را جذب می‌کند و زمانی که ظرفیتش به پایان برسد و دیگر نتواند غم و دردی را جذب کند، ترک می‌خورد و می‌شکند.[۳۱]
  • شاه‌ماران، ملکه مارها است. این موجود هوشمند از کمر به بالا انسان و پایین‌تنه آن مار است.
  • سیمرغ، پرنده‌ای خیراندیش است.[۳۲]
  • تکم، این موجود در باورهای عامیانه مردم ترک‌زبان آذربایجان پادشاه بزها است. داستان‌های مربوط به این موجود معمولاً در اماکن عمومی توسط فردی به نام تکم‌چی خوانده می‌شده‌است.
  • زار، موجودی شرور در باورهای عامیانه مردم جنوب ایران و کرانه‌های خلیج فارس است که افراد را تسخیر می‌کند و به آن‌ها صدمی می‌رساند.

مکان‌ها

[ویرایش]

باورها و رسوم اجتماعی

[ویرایش]
سنگ چشم‌زخم به شکل چشم ساخته می‌شود تا از افراد در برابر چشم‌زخم محافظت کند.
  • چشم‌زخم، نفرینی است که توسط نگاه (تشعشع) نحس ایجاد می‌شود. برای درامان ماندن از آن یک گوهرسنگ یا تعویذ آویزان می‌کنند. راه دیگر درامان ماندن از آن دود کردن اسپند و گرداندن آن برسر افرادی که چشم خورده‌اند است.[۳۳][۳۴][۳۵]
  • طالع‌بینی، به معنی تفسیر چیدمان تصادفی اشیا و واکنش‌های غیرارادی بدن (عطسه، خمیازه، خارش و غیره)، مشاهده حرکات حیوانات و استفاده از ابزارهایی مانند پاسور، نخود، کتاب (مانند استفاده از کتاب حافظ)، آینه، عدسی، نگاه کردن در جگر حیوان کشته‌شده و شعله‌های چراغ و غیره.
  • ناز و نیاز، سنتی میان عاشق و معشوق است که در آن معشوق عاشق خود را با عشوه‌گری آزار می‌دهد و عاشق باید بر عشق خود پافشاری کند.[۳۶]
  • تعارف، تعارف در فرهنگ ایرانی نمونه‌ای از احترام متقابل و تأکید بر رتبه اجتماعی که شامل طیف وسیعی از رفتارها در جامعه است مانند بازکردن در برای یک زن توسط مرد یا ایستادن جلوی در برای ورود همکاران.[۳۷]
  • مراسم عروسی در ایران، مرسوم است که باید یک آینه و دو شمعدانی نقره‌ای سر سفره عروسی گذاشته شود و اولین چیزی که داماد آینه می‌بیند باید چهره عروس باشد.[۳۸]

جشن‌ها

[ویرایش]
پریدن از روی آتش در جشن چهارشنبه‌سوری.
  • نوروز، نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با یکم فروردین ماه، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران ایران باستان است..
    • خبررسانان سنتی: عمو نوروز و حاجی فیروز
    • چهارشنبه‌سوری، یکی از جشن‌های ایرانی است که در غروبِ سه‌شنبه، شبِ پیش از آخرین چهارشنبهٔ ماه اسفند برگزار می‌شود و برافروختن و پریدن از روی آتش مشخصهٔ اصلی آن است.[۳۹][۴۰][۴۱]
      • آجیل مشکل‌گشا، برخی معتقدند که با خوردن این آجیل، می‌توانند آرزو کنند مشکلات برطرف و آرزوهایشان برآورده شود.[۴۲]
      • فال‌گوشی، از آیین‌های کهن نوروزی آیین فالگوش نشستن است. به هنگام نوروز جوانان چه دختر و چه پسر به کوچه‌ها می‌آمدند و با خود دستمالهایی آورده و آنها را به درون خانه‌ها می‌انداختند تا صاحبخانه‌ها آن دستمال‌ها را با آجیل یا هدیه نقدی پر کند.[۴۳]
    • سیزده‌به‌در، سیزدهمین روزِ فروردین‌ماه و از جشن‌های نوروزیِ ایران است. برخی بر این باورند که در این روز باید برای راندن نحسی، از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به‌درکنند.[۴۴]
    • میرِ نوروزی یا پادشاه نوروز، جشنی بود که شش روز پس از نوروز به مدت یک تا پنج روز برگزار می‌شد. گفته می‌شود که در این مدت شخصی روستایی انتخاب می‌شد تا بر کشور فرمانروایی کند.[۴۵]
  • یلدا[۴۶] یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیم‌کرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود.[۴۷][۴۸][۴۹]

بازی‌های بومی

[ویرایش]
  • الک دولک، نام یک بازی دو نفره‌است.[۵۰]
  • عمو زنجیرباف[۵۱]
  • اتل متل توتوله[۵۲]
  • آفتاب مهتاب[۵۲]
  • آس ناس، نوعی از بازی یا قمار با ورق‌های مخصوص که بر آنها نقشهای آس، شاه، بی‌بی، سرباز، لکات است.[۵۳]
  • گرگم به هوا، یک بازی کودکانه است که در اشکال و فرهنگ‌های مختلف وجود دارد.[۵۴][۵۵]
  • گنجفه، نوعی بازی ورق می‌باشد که به احتمال زیاد در قرن شانزدهم در دربار صفویان به وجود آمده‌است.[۵۶]
  • لی‌لی، یک بازی گروهی است که در حیاط و فضای باز انجام می‌شود.
  • تخته نرد، از بازی‌های فکری و متکی به برنامه‌ریزی، روش، شمارش و شانس است.[۵۷]
  • چهاربرگ، یک بازی ورق است که ریشه در خاورمیانه دارد و به گستردگی در ایران بازی می‌شود.
  • قاپ‌بازی، یک بازی قدیمی است که به وسیله قاب انجام می‌شده‌است.
  • قایم‌موشک، یک بازی است که در آن چند تن پنهان می‌شوند تا کسی پیدایشان کند.
  • شلم، یکی از بازی‌های پاسور است که بعد از حکم، محبوب‌ترین بازی ورق در میان ایرانیان محسوب می‌شود.
  • خر پلیس، یک بازی گروهی خنده دار و سرگرم‌کننده با حداقل ۶ نفر است.
  • یک قل دو قل، گونه‌ای بازی ایرانی است که بوسیله تعدادی سنگ انجام می‌شود.
  • حکم، نام بازی‌ای با ورق‌های بازی (۵۲تایی) متکی بر بخت و مهارت است.

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. "DĀSTĀN-SARĀʾĪ". Encyclopædia Iranica. Vol. VII. November 18, 2011. pp. 102–103.
  2. "COFFEEHOUSE". Encyclopædia Iranica. Vol. VI. October 26, 2011. pp. 1–4.
  3. McDonald, Margaret Read (1994). "The Old Woman in a Pumpkin Shell". Celebrate the World. New York: H.W. Wilson. pp. 61–70.
  4. Zipes, J. (2016). The Brothers Grimm: From Enchanted Forests to the Modern World 2e. Springer. p. 190.
  5. Heidari, Morteza (2017). "Explanation and Analysis of Mythical Themes in the Structure of the Tale of "MahPishani"". doi:10.22108/LIAR.2017.21405. {{cite journal}}: Cite journal requires |journal= (help)
  6. "FICTION". Encyclopædia Iranica. Vol. IX. January 26, 2012. pp. 597–599.
  7. Omidsalar, Mahmoud. "ČELLA In Persian Folklore". Encyclopædia Iranica.
  8. "HEDAYAT, SADEQ". Encyclopædia Iranica. Vol. XII. pp. 121–135.
  9. "New films to hit Iranian silver screens". Mehr News Agency. December 18, 2010. (...) the story of Auntie Cockroach, as narrated by grandmas and published in storybooks over the years (...)
  10. van Zutphen, Marjolijn (2014). Farāmarz, the Sistāni Hero: Texts and Traditions of the Farāmarznāme and the Persian Epic Cycle. BRILL. p. 70.
  11. HANAWAY, WILLIAM L. "ĀBĀN DOKHT". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2009-01-25.
  12. HANAWAY, WILLIAM L. "ESKANDAR-NĀMA". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2009-01-25.
  13. "SAMAK-E ʿAYYĀR". Encyclopædia Iranica. July 20, 2009.
  14. "ʿAYYĀR". Encyclopædia Iranica. Vol. III. August 18, 2011. pp. 159–163.
  15. "Ferdowsī". Encyclopædia Britannica.
  16. Davis, Richard (February 23, 2012). "Greece ix. Greek and Persian Romances". Encyclopædia Iranica.
  17. Hägg, Tomas; Utas, Bo (2003). The Virgin and Her Lover: Fragments of an Ancient Greek Novel and a Persian Epic Poem. Leiden: Brill Publishers.
  18. Encyclopædia Iranica. Vol. III. August 18, 2011. pp. 191–205 http://www.iranicaonline.org/articles/azdaha-dragon-various-kinds. {{cite encyclopedia}}: Missing or empty |title= (help)
  19. "ḤOSAYN-E KORD-E ŠABESTARI". Encyclopædia Iranica. Vol. XII. March 23, 2012. pp. 515–516.
  20. "ZUR-ḴĀNA". Encyclopædia Iranica. August 15, 2006.
  21. "Ya'qub-i Laith Saffari". Encyclopædia Britannica Online. Retrieved 2007-07-15.
  22. Asatrian, Garnik (2001). "Āl Reconsidered". Iran & the Caucasus. Leiden: Brill Publishers. 5 (1): 150. doi:10.1163/157338401X00189. ISSN 1609-8498. JSTOR 4030855.
  23. "ĀL". Encyclopædia Iranica. Vol. I. July 29, 2011. pp. 741–742.
  24. "BAḴTAK". Encyclopædia Iranica. Vol. III. December 15, 1988. p. 539.
  25. "DAVĀL-PĀ(Y)". Encyclopædia Iranica. Vol. VII. November 18, 2011. pp. 128–129.
  26. Omidsalar, Mahmoud (November 28, 2011). "DĪV". Encyclopædia Iranica. Vol. VII. pp. 428–431.
  27. "ḠUL". Encyclopædia Iranica. Vol. XI. February 24, 2012. pp. 393–395.
  28. "GENIE". Encyclopædia Iranica. Vol. X. February 7, 2012. pp. 418–422.
  29. Karimi-Hakkak, Ahmad; Talattof, Kamran (2004). Essays On Nima Yushij: Animating Modernism In Persian Poetry. Brill Publishers. p. 128. ISBN 9004138099. ...reflexivity defines the amen bird's mythic role: the bird verbalizes the people's wish and they respond with "Amen" ("So shall it be"), thereby echoing the bird's name and making the wish come true...
  30. Karimi-Hakkak, Ahmad (1995). Recasting Persian Poetry: Scenarios of Poetic Modernity in Iran. The University of Utah Press. p. 268. ISBN 0-87480-492-2. He does so initially by setting up a series of connections between the amen bird and other mythical birds known or imaginable to the poem's readers.
  31. Habibi, Faranguis (August 30, 2011). "SYNGUÉ SABUR: PIERRE DE PATIENCE". Encyclopædia Iranica.
  32. Schmidt, Hanns-Peter (July 20, 2002). "SIMORḠ". Encyclopædia Iranica.
  33. Šakūrzāda, Omidsalar, Ebrāhīm, Mahmoud. "ČAŠM-ZAḴM". Encyclopædia Iranica. Retrieved June 30, 2009.
  34. Moin, M. A Persian Dictionary (3rd ed.). p. 4752.
  35. "اسفند" [Esfand]. Great Islamic Encyclopedia. Archived from the original on December 18, 2010.
  36. Orsatti, Paola. "ḴOSROW O ŠIRIN". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2011-02-13.
  37. "TAʿĀROF". Encyclopædia Iranica (online ed.). December 5, 2017.
  38. Omidsalar, Mahmoud. "SOFRA". Encyclopædia Iranica. Retrieved November 15, 2006.
  39. Lezgee, Hoda (March 20, 2015). "The Celebration of Spring in Iran". Nevertheless, the most important curtain-raiser to Norouz is Chaharshanbe Soori which is a fire festival held on the eve of the last Wednesday of the calendar year. This festival is full of special customs and rituals, especially jumping over fire.
  40. "Call for Safe Yearend Celebration". Financial Tribune. March 12, 2017. The ancient tradition has transformed over time from a simple bonfire to the use of firecrackers...
  41. "Light It Up! Iranians Celebrate Festival of Fire". NBC News. March 19, 2014.
  42. Chanchreek, Jain; Chanchreek, K. L.; Jain, M. K. (2007). Encyclopaedia of Great Festivals. Shree Publishers & Distributors. p. 150.
  43. OMIDSALAR, MAHMOUD. "DIVINATION". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2009-04-05.
  44. "Iranians mark Sizdah Bedar in nature". Press TV. April 1, 2016.
  45. Epinette, Michèle (September 15, 2014). "MIR-E NOWRUZI". Encyclopædia Iranica (online ed.).
  46. Rezaian, Lachin (December 20, 2015). "Yalda: Iranian celebration of winter solstice". Mehr News Agency.
  47. Roessing, Lesley (2012). No More "us" and "them": Classroom Lessons and Activities to Promote Peer Respect. p. 89. ISBN 978-1-61048-812-9.
  48. Hamedy, Saba (December 20, 2013). "In ancient tradition, Iranians celebrate winter solstice". Los Angeles Times.
  49. Foltz, Richard (October 22, 2013). Religions of Iran: From Prehistory to the Present. Oneworld Publications. p. 29. ISBN 978-1-78074-307-3.
  50. "ALAK-DOLAK". Encyclopædia Iranica (online ed.). July 29, 2011.
  51. "بازی‌های بومی و محلی ایران" (PDF). Iranian National Commission for UNESCO. 2011. p. 42. Archived from the original (PDF) on 20 October 2016. Retrieved 18 February 2019.
  52. ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ During, Jean; Mirabdolbaghi, Zia; Safvat, Dariush (1991). Contemporary master's lesson from Darius Safvat. Vol. 1. Mage Publishers. p. 89.
  53. "poker Origin and spread". Encyclopædia Britannica. Retrieved January 18, 2008. (...) Poker is virtually indistinguishable from an older Persian game called as nas, a four-hand game played with a 20-card pack, five cards dealt to each player. This coincidence led some students of games to call poker a derivative of as nas, but this theory has been discredited. (...)
  54. دانشنامهٔ فرهنگ مردم ایران. Center for the Great Islamic Encyclopedia. 2014. p. 56.
  55. "BĀZĪ". Encyclopædia Iranica. Vol. IV. December 15, 1989. pp. 60–65.
  56. "CARD GAMES". Encyclopædia Iranica. Vol. IV. December 15, 1990. pp. 802–803.
  57. "BOARD GAMES in pre-Islamic Persia". Encyclopædia Iranica (online ed.). 2016.