گردیه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
کردیه | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | کُردیه |
نامهای دیگر | کردیک، کُردیه، کرویه |
منصب | فرمانده و شهبانو |
دودمان | خاندان مهران |
آئین | مزدیسنا |
زادگاه | ری |
خانواده | |
نام پدر | بهرام گشنسب |
همسران | بهرام سیاوشان، ویستهم و سپس خسرو پرویز |
فرزندان | جوانشیر |
برادران | بهرام چوبین، کردوی،مردان سینا |
کُردیه یا کُردیا (همینطور کردویه، کردیک) که در داستانهای ملی ایران و شاهنامه نام وی ذکر شدهاست، از زنان اشرافزادهٔ ایرانی و زنی جنگاور از خاندان مهران بود. او خواهر سپهبد بهرام چوبین؛ همسر بهرام سیاوشان سپس همسر ویستهم دائی خسرو پرویز، و در آخر همسر خسرو پرویز بود. وی همچنین مادر جوانشیر پسر خسرو بود. پسرش جوانشیر در دوران هرج و مرج بعد از کشته شدن پدرش خسرو پرویز، مدت کوتاهی سلطنت کرد.[۱]
پیشزمینه
[ویرایش]گردیه از خاندان مهران، یکی از هفت خاندان پارتی، بود. این خاندان پارتی در ری در جنوب تهران مستقر بودند. پدر او بهرام گشنسپ، یک افسر نظامی بود که در جنگ ایران و بیزانس و لشکرکشی به یمن در زمان حکومت خسرو انوشیروان (حکومت از ۵۳۱ تا ۵۷۹) شرکت داشت. پدربزرگ او، گرگین میلاد، نیز از ۵۷۲ تا ۵۷۴ در ارمنستان به عنوان مرزبان (ارتشبد یک استان مرزی، «مارگراف») فعالیت داشتهاست.[۲] کردیه دارای سه خواهر و برادر به نامهای کردویه، مردانسینا و از همه شناختهشدهتر، بهرام چوبین، بود.[۳] گرچه مشخص نیست که آنها خواهر و برادر تنی بودهاند یا نه.[۴]
یادکرد از کُردیه
[ویرایش]در سال ۵۹۰ میلادی، خسرو پرویز در تیسفون تاج بر سر نهاد. نخستین سال پادشاهی خسرو با قیام بهرام چوبین مصادف بود.
در جنگی که بین خسرو پرویز و بهرام چوبین بر ساحل رود نهروان درگرفت، بهرام خسرو پرویز را مورد بدزبانی و توهین قرار داد. کردیه که بمردی چون برادرش بود، بهرام را بخاطر این بدزبانی سرزنش کرده و از او خواست که به اطاعت از شاه درآید، اما بهرام پیشنهاد او را نپذیرفت.[۵]
بعد از شکست در این نبرد، خسرو پس از مشورت با پدرش هرمز چهارم مصمم شد که به روم رفته و از موریکیوس امپراتور بیزانس تقاضای کمک کند.[۶]
در سال ۵۹۱ میلادی بهرام چوبین بعد از شکست در نبرد نهایی با خسرو و سپاهیانش، همراه با باقیماندهٔ سپاهش به سوی ترکان گریخت و با مهربانی تمام از سوی خان ترک پذیرفته شد. در مآخذ پارسی از این خان ترک نامی برده نشدهاست. گمان میرود این خان یون یوللیق یا دولان خان، فرمانروای خاقانات شرقی ترک باشد که با خاقانات غربی ترک جنگ داشتند و شاید به همین سبب، بهرام را پناه داد.[۷]
خسرو با هدایایی که برای خاتون، همسر خان ترک فرستاد، موجبات کشته شدن بهرام را فراهم کرد. خاقان ترک که از مرگ بهرام، غمگین شده بود، از کردیه خواست که به همسری برادر خاقان، نطر درآید. کُردیه پاسخی نرم داد و نطر را بازگرداند سپس همه سپاهیانی را که همراه برادرش بهرام، به دیار ترکان آمده بودند، از دیار ترکان بیرون آورد و به حدود دیار پارسیان رساند. نطر با دوازده هزار سپاه به تعقیب او برخاست. سرانجام کُردیه، در طی نبردی که درافتاد، نطر را به دست خود کشته و به راه ادامه داد.[۸]
در راه گستهم (ویستهم) دائی خسرو پرویز نزد گردیه آمد و در مرگ بهرام غمخواری کرد و از رفتن نزد خسرو پرویز بر حذرش داشت و سپس او را به همسری خود درآورد. اما خسرو که از گستهم بیمناک بود به دستیاری گردوی برادر بهرام و نامهای که به توسط زن او، برای ُردیه فرستاد، کُردیه را به کشتن گستهم فرمان داد و کردیه شبی پنهانی، گستهم را کشت و واقعه را به خسرو پرویز نوشت.[۱]
ُردیه، به غیر از بهرام، برادر دیگری داشت، بنام کُردوی (کُردی) که در خدمت خسرو بود و به همراهی سپاه خسرو با برادر خود بهرام جنگیده بود، گردیه از کردوی خواست که برای وی، از خسرو امان بگیرد و چون به نزد خسرو رسید، خسرو به پاس خدماتش با وی ازدواج کرد.[۸]
حاصل این وصلت جوانشیر بود. بعد از قتلعام خانوادهٔ سلطنتی ساسانی، جوانشیر که جان سالم بدر برده بود، مدت کوتاهی بعد از شهربراز سلطنت کرد.[۹]
ازدواجها و خانواده
[ویرایش]کردیه نخست، زن بهرام پسر سیاوش (بهرام سیاوشان) یکی از سرداران ایران در زمان هرمز چهارم بود که به همراه بهرام چوبینه به جنگ با هیاطله فرستاده شد[۱۰] و به همراه او هم بشورید[۱۱] و بعد از جلوس بهرام چوبینه به تخت؛ بندوی که در فراری دادن خسرو به روم نقش داشت اسیر گشت و نزد بهرام سیاوشان زندانی بود تا اینکه بندوی موفق شد او را فریب داده و از دست بهرام سیاوشان بگریزد و برای کمک به خسرو و گرد آوردن نیرو به آذربایجان برود؛ بهرام چوبینه به این علت بهرام سیاوشان را اعدام کرد.[۱۲] از آنجا که همسر بهرام سیاوشان را خواهر بهرام چوبینه دانستهاند اکنون باید دانست که زن بهرام سیاوشان همان کردیه خواهر مشهور بهرام چوبینه بودهاست (که به اشتباه عنوان یا تحریف شده که او همسر برادرش بهرام چوبینه بوده).[۱۳] از همه قراین برمی آید که کردیه شاید به همین دلیلِ کشته شدن شوهرش، با بهرام چوبینه ناسازگار شد[۱۴] اما همچنان در اطاعت برادرش و همراه او ماند.
در پی کشته شدن چوبینه، کردیه که اکنون فرماندهی سپاه طرفدار برادرش را عهدهدار شده بود با مشورت آنان و برای بازگشت به ایران و طلب بخشش به خسرو پرویز، شاه وقت، نامه نوشت اما خسرو پاسخی به نامهٔ کردیه نمیدهد. و چون حکومتش بعد از آشوبها قدری ثبات پیدا کرده، داییاش بندوی را به بهانهٔ آنکه در قتل پدرش شرکت داشته میکشد و دایی دیگر او گستهم نیز که میداند به دست خسرو کشته خواهد شد، سر به شورش برمیدارد و با سپاهش به گردیه ملحق میشود و از کردار خسرو میگوید که حتی به داییاش هم رحم نمیکند، تا برسد به آنان. کردیه چارهای جز آن نمیبیند که به سپاه گستهم بپیوندد و حتی به همسری او درآید. از آنجا که وی با برادرش بهرام نیز مخالفت میکرد که نباید بر پرویز بشورد، طبیعتاً باید ازدواج کردیه و گستهم را از روی ناچاری و بیپاسخ ماندن نامهٔ وی از سوی پرویز قلمداد کرد. بعد از چند نبرد میان سپاهیان خسرو و سپاه طرفدار گستهم، خسرو از طریق برادر دیگر کردیه، کردوی که از ابتدا در خدمت و وفادار به خودش بود، برای کردیه نامه میفرستد و از او میخواهد که گستهم را بکشد و در ازای آن به همسری او درآید. کردیه پنهانی از پرویز پیمان کتبی میطلبد و پس از دریافت پیمان از وی که به وی و بهرامیان آسیبی نرساند، گستهم را در خواب میکشد و به این ترتیب سپاه گستهم نیز از هم میپاشد و شورش فرو میخوابد.
خسرو پرویز نیز به پاس این خدمت کردیه وی را به همسری رسمی خود درمیآورد و از مجازات مردم ری که در این شورشها از بهرامیان حمایت کرده بودند چشم پوشی میکند. حاصل این ازدواج پسری به نام جوانشیر است که بعداً مدت کوتاهی نیز به سلطنت میرسد.
تبارنامه
[ویرایش]بهرام گشنسپ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مردانشینا | نامعلوم | بهرام چوبین | کردوی | کردیه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوشراد | مهران | شاپور | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سیاوش (سیاوخش) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تُوگمت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جُوتمن | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سامانخدا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پانویس
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ فرهنگ ادبیات فارسی، صفحهٔ ۱٬۲۰۳
- ↑ Pourshariati 2008, p. 103.
- ↑ (Shahbazi 1988، صص. 514-522); (Brosius)
- ↑ Brosius.
- ↑ طبری، ص ۷۳۰ تا ص ۷۳۱
- ↑ طبری، ص ۷۳۱
- ↑ رضا، ایران و ترکان در روزگار ساسانیان ص ۱۲۸
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ طبری، ص ۷۳۴
- ↑ زرین کوب، ص ۵۲۹
- ↑ شاهنامه، چاپ مسکو، هشتم، ص۳۶۹
- ↑ همان، ص ۴۰۷ تا ۴۱۳
- ↑ همان، نهم، ۶۳ تا ۶۵
- ↑ نولدکه، تاریخ طبری، ص۲۸۲ یادداشت ۱، به نقل از تاریخ ابن بطریق
- ↑ به دل با برادر چو بیگانه شد: شاهنامه، هشتم، ص ۴۱۷، بیت ۱۶۷۶
منابع
[ویرایش]- حسین، الهی قمشهای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
- طبری، محمد بن حریر. تاریخ طبری جلّد دوِم. ترجمه ابولقاسم پاینده، چاپ دوم. تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۶۲
- زرین کوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران، تاریخ قبل از اسلام، چاپ اول. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۴
- رضا، عنایت الله. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵
- شریفی، محمد. فرهنگ ادبیات فارسی. تهران: انتشارات فرهنگ نشر نو، ۱۳۸۷