دموکراسی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
بخشی از سلسله مقالات در مورد |
اشکال اساسی حکومت |
---|
فهرست اشکال حکومت |
درگاه سیاست |
مردمسالاری[۱] یا دِموکراسی (به فرانسوی: Démocratie) حکومتی است که در آن مردم، اختیار برای انتخاب قانون و قانونگذار دارند.[۲][۳] موضوعات اصلی مردمسالاری عبارتند از: آزادی اجتماع، آزادی بیان، شهروندی، رضایت حکومتشوندگان، حق زندگی و حقوق اقلیتها. انواع مختلفی از دموکراسی وجود دارند و جامعه بینالملل نیز شاهد درصد و شاخص مردمسالاری است. میان انواع گوناگون دموکراسی موجود، تفاوتهای بنیادین هستند. بعضی از آنها نمایندگی و قدرت بیشتری در اختیار شهروندان میگذارند. در هر صورت اگر در یک دموکراسی، قانونگذاری دقیق برای جلوگیری از تقسیم نامتعادل قدرت جامعه سیاسی (برای مثال تفکیک قوا) صورت نگیرد، یک شاخهٔ نظام حاکم ممکن است بتواند قدرت و امکانات زیادی را در اختیار گرفته و به آن نظام دموکراتیک لطمه وارد کنند.
از «حکومت عدد» به عنوان خاصیت اصلی و متمایزکننده دموکراسی نام میبرند. در صورت نبود حاکمیت مسئولیتپذیر، ممکن است که حقوق اقلیتهای جامعه مورد سوء استفاده قرار گیرد. (که در آن صورت به آن استبداد اکثریت میگویند) [نیازمند منبع]
رقابتهای انتخاباتی عادلانه از اصلیترین روندهای موجود در دموکراسیهاست. در دموکراسی نظمِ قوانین حاکم است، درحالیکه در حکومتهای استبدادی نظم را بهزور اسلحه و با اعمال قهرآمیز ایجاد میکنند. در این هردو نوع حکومت نظم هست، منتها در یکی از راه احترام به قوانین از سوی شهروندان، و در دیگری از راه ترساندن شهروندان از قدرت دولت.[۴]
ریشهشناسی
[ویرایش]دموکراسی مانند بسیاری از اصطلاحات اصلی علم سیاست، (از جمله خود «سیاست») در اصل واژهای است یونانی که از دو واژه کوتاهتر «دموس» و «کراتوس» تشکیل شدهاست. هر دو اصطلاح چند معنی دارند:
- «دموس» میتواند هم به معنای کلیه شهروندانی باشد که در پولیس یا دولت-شهر زندگی میکنند و هم به معنای «اراذل و اوباش» یا «توده عوام» یا «قشرهای فرودست» بکار رود.[۵]
- «کراتوس» میتواند هم به معنای «قدرت» و هم به معنای «قانون» باشد که این دو معنای یکسانی ندارند؛ زیرا میتوان گروهها یا افرادی را به تصور درآورد که بیآنکه به صورت رسمی و مشهود حکومت کنند، دارای قدرت باشند. به این ترتیب، ممکن است در یک دموکراسی صوری که به نظر میرسد مردم یا نمایندگان مردم حکومت میکنند، توزیع قدرت واقعی کاملاً غیردموکراتیک باشد. یا برعکس، در یک نظام سیاسی که در آن سلطنت یا اشراف به صورت فرمایشی حکومت میکنند، شاید این واقعیت آشکار نباشد که قدرت واقعی در دستان مردم است.[۵]
این ابهام در هر دو واژه سازنده دموکراسی، از زمان شکلگیری مفهوم و واقعیت دموکراسی وجود داشته و برای درک معنا و تاریخ دموکراسی اهمیت ویژهای دارد.[۵][۶]
مفهوم دموکراسی
[ویرایش]از دیدگاه نظریه پردازان سیاسی مفاهیم متنوعی برای دموکراسی وجود دارد.
- از دیدگاه تقلیلگرایی یا مینیمالیسم،[۷] دموکراسی سیستم حکومتی است که در آن شهروندان به گروهی از رهبران سیاسی حق حکومت را از طریق انتخابات دورهای اعطا میکنند. این نظریه حکومت چند تنی و پلیارشی (Polyarchy) نیز نامیده میشود.
- مفهوم جمعی (Aggregative) دموکراسی[۸] اذعان دارد که حکومت باید به تدوین قوانین و سیاستهایی بپردازد که بسیار نزدیک به نظرات میانه مردم، یعنی نیمهای در سمت راست و نیمهای در سمت چپ باشد.
- مردمسالاری شورایی (Deliberative) بر مبنای این اصل استوار است که دموکراسی حکومت با بحث میباشد. دموکراتهای شورایی ادعا میکنند که قوانین و سیاستها میباید بر مبنای استدلالهایی باشد که تمام شهروندان بتوانند آن را بپذیرند. پهنه سیاست باید جایی باشد که رهبران و شهروندان در آن به مباحثه پرداخته، به یکدیگر گوش فراداده و نظرات خود را تغییر میدهند.
- مفاهیم فوق به دموکراسی از طریق نمایندگان آنها اشاره دارد: دموکراسی مستقیم (Direct) میگوید که شهروندان باید مستقیماً و نه از طریق نمایندگان خود در ایجاد قوانین و سیاستها مشارکت داشته باشند. فعالیت سیاسی به خودی خود ارزشمند بوده، موجب اجتماعی شدن و فرهیختگی شهروندان شده و مشارکت مردمی میتواند نخبگان توانمند را ارزیابی کند؛ و از همه مهمتر اینکه شهروندان در حقیقت بر خود حکومت نمیکنند. مگر آنکه خودشان مستقیماً قوانین و سیاستها را تصمیمگیری کرده باشند.
- مفهوم دیگر دموکراسی، تساوی سیاسی بین تمام شهروندان است. این مفهوم به جوامعی اشاره دارد که در آنها عرف، روش و الگوهایی وجود دارد که بهعنوان راهنماهایی به سوی تساوی قدرت سیاسی تلقی میشوند. اولین و مهمترین این عرفهای اجتماعی عبارت از رخداد منظم، آزاد و آشکار انتخابات بوده و به منظور انتخاب نمایندگانی است که پس از انتخاب شدن مدیریت کل یا عمده سیاستهای عمومی جامعه را عهدهدار میشوند. در این دیدگاه، اشکال دموکراسی این است که اکثریت رایدهندگان برای سیاست تصمیم میگیرند نه اکثریت مردم و بنابراین راه بحث دربارهٔ اجباری شدن مشارکت سیاسی مثل رأی دادن اجباری را باز مینماید؛ و نیز اشخاص با پشتوانه مالی بیشتر امکان اثرگذاری بیشتری در جامعه در مبارزات انتخاباتی داشته و بنابراین ممکن است قوانینی برای شفاف سازی منابع مالی در اختیار نامزدهای انتخاباتی مورد نیاز باشد.[۹]
گونههای دموکراسی
[ویرایش]بخشی از سلسله مقالات در مورد |
دموکراسی |
---|
درگاه سیاست |
- دموکراسی جفرسونی
- دموکراسی نمایندگی دموکراسی نمایندگی به این معناست که تصمیمات مربوط به جامعه، نه بهدست اعضای آن، بلکه توسط افراد ویژهای که مردم برگزیدهاند؛ گرفته میشود. شکلهای گوناگون دموکراسی نمایندگی در بسیاری از سازمانها هم وجود دارد.
- دموکراسی نمایندگی چندحزبی: نظامهای دموکراسی نمایندگی چندحزبی در هر یک یا همه این سطوح، هنگامی که رأیدهندگان بتوانند از میان چند حزب در فرایند سیاسی یکی را گزینش کنند، یافت میشود. ملتهایی که شیوه دموکراسی چندحزبی را برگزیدهاند و در آن توده جمعیت بزرگسال از حق رأی در سطوح گوناگون برخوردار است، معمولاً لیبرال دموکراسی نامیده میشوند. ایالات متحده آمریکا، کشورهای اروپای غربی، ژاپن، استرالیا، نیوزیلند و هند در دسته دموکراسیهای لیبرال قرار میگیرند.
- دموکراسی نمایندگی تکحزبی: بعضی از کشورها مانند چین، با این که در آنها تنها یک حزب وجود دارد؛ خود را دموکراسی میدانند.[نیازمند منبع] در این کشورها، در حالی که رأیدهندگان امکان انتخاب از میان احزاب گوناگون را ندارند، انتخابات وجود دارد که از راه آنها نمایندگان در سطوح گوناگون محلی و ملی تعیین میشوند. این کشورها در دسته «دموکراسی نمایندگی یک حزبی» قرار دارند. اصلی که معمولاً در دموکراسی نمایندگی یک حزبی وجود دارد این است که حزب واحد اراده فراگیر اجتماع را بیان میکند. به نظر مارکسیستها، احزاب در دموکراسیهای لیبرال نماینده منافع طبقات اجتماعی گوناگون هستند. در جوامع کمونیستی، تنها یک حزب ضروری شمرده میشود؛ بنابراین رأیدهندگان، نه از میان احزاب، بلکه از میان نامزدهای انتخاباتی که سیاستهای گوناگونی دارند؛ نمایندگان خودشان را انتخاب میکنند.
- دموکراسی مشارکتی: در دموکراسی مشارکتی یا دموکراسی مستقیم، تصمیمات بهطور جمعی بهدست افراد گرفته میشد. این نخستین گونه دموکراسی بود که در یونان باستان یافت میشد. اقلیت کوچکی از جامعه که شهروند نامیده میشدند، برای بررسی سیاستها و گرفتن تصمیمات مهم بهطور منظم گرد هم میآمدند. دموکراسی مشارکتی در جوامع امروزی، که توده مردم از حقوق سیاسی بهرهمندند و برای همه امکان مشارکت فعالانه نیست؛ بسیار محدود است. برخی جنبههای دموکراسی مشارکتی هنوز هم کاربرد دارند و سازمانهای زیادی در اینگونه جوامع از این شیوه استفاده میکنند. برگزاری همهپرسی در سطح ملی برای مسائل مورد اختلاف؛ نمونهای از دموکراسی مشارکتی است.
- شبهدموکراسی: شبه دموکراسی حکومتی است که هرچند در آن مردم حکومت ندارند؛ اما برخی نهادهای دموکراتیک وجود دارند. اگرچه سیاست اینگونه حکومتها به ظاهر دموکراتیکی است ولی در عمل نهادهای دموکراتیک، خواست مردم را اجرا نمیکنند.
دستهبندی نظامهای دموکراتیک
[ویرایش]در علوم سیاسی، نظامهای دموکراتیک معمولاً به چهار گروه دستهبندی میشوند:
- نظام ریاستی
- نظام پارلمانی
- نظام نیمه ریاستی
- نظام نیمه پارلمانی
تفاوت اصلی بین نظامهای پارلمانی و ریاستی، در چگونگی توزیع قدرت بین دو نهاد پارلمان و ریاست جمهوری است. تفاوت این چهار نوع نظام سیاسی به شرح جدول زیر است:[۱۰]
نوع نظام | رئیس حکومت | رئیس دولت | نمونه |
ریاستی | رئیسجمهور انتخابی | رئیسجمهور انتخابی | آمریکا - کره جنوبی |
نیمه ریاستی | رئیسجمهور انتخابی | نخستوزیر | فرانسه - اوکراین |
پارلمانی | پادشاهی مشروطه یا رئیسجمهور انتصابی | نخستوزیر | بریتانیا - آلمان |
نیمه پارلمانی | رئیسجمهور انتخابی (مقام تشریفاتی با قدرت محدود) | نخستوزیر | اتریش - فنلاند |
دستهبندی چهارگانه فوق اگر چه برای تشخیص تفاوتهای اصلی نظامهای سیاسی مفید است اما نمیتواند تفاوت میان کشورها در هر گروه را نشان دهد؛ مثلاً با دستهبندی فوق نمیتوان تفاوت میزان قدرت رئیسجمهور در آمریکا و کره جنوبی را تشخیص داد. یا از سوی دیگر نمیتوان فهمید که قدرت مجلس در هر یک از کشورهای پارلمانی تا چه میزان متفاوت است.[۱۰]
برای تشخیص توزیع اختیارات و توازن میان قدرت رئیسجمهور و قدرت مجلس، با استفاده از قانون اساسی کشورها، مانند جدول زیر، لیستی از اختیارات شامل قدرت رئیسجمهور و قدرت پارلمان، تهیه شدهاست:[۱۰]
قدرت مجلس | قدرت مشترک | قدرت رئیسجمهور |
عدم وجود رئیسجمهور انتخابی | وجود رئیسجمهور انتخابی | |
امکان عزل رئیسجمهور توسط مجلس | امکان عزل رئیسجمهور بعد از برگزاری رفراندوم عمومی | عدم امکان عزل رئیسجمهور |
تعیین نخستوزیر توسط مجلس | تعیین نخستوزیر توسط رئیسجمهور و تأیید مجلس | نبود پست نخستوزیری یا تعیین آن توسط رئیسجمهور |
تعیین وزیران توسط مجلس | تعیین وزیران توسط رئیسجمهور با تأیید مجلس | تعیین وزیران توسط رئیسجمهور |
امکان استیضاح وزیران توسط مجلس | مصونیت کابینه در برابر استیضاح | |
مصونیت مجلس در برابر انحلال | امکان انحلال مجلس توسط رئیسجمهور | |
عدم وجود حق وتو در برابر مصوبات مجلس | وجود حق وتو رئیسجمهور و امکان خنثی کردن آن با رأی اکثریت مجلس | حق وتو مصوبات مجلس توسط رئیسجمهور |
عدم اجازه فرمان اضطراری بدون تأیید مجلس | امکان فرمان اضطراری رئیسجمهور بهطور موقت | حق فرمان و قانونگذاری اضطراری توسط رئیسجمهور |
حق قانونگذاری در تمامی حوزهها توسط مجلس | حق قانونگذاری در حوزههای خاص توسط رئیسجمهور با تأیید مجلس | حق قانونگذاری در حوزههای خاص توسط رئیسجمهور |
حق پیشنهاد اصلاح قانون اساسی توسط مجلس | توافق هر دو نهاد برای پیشنهاد اصلاح قانون اساسی | حق پیشنهاد اصلاح قانون اساسی توسط رئیسجمهور |
مصونیت قوانین مجلس از بازبینی قضایی | وجود بازبینی قضایی بر قوانین مجلس و دستورها رئیسجمهور | مصونیت فرمانهای رئیسجمهور از بازبینی قضایی |
حق اعلان جنگ توسط مجلس | حق اعلان جنگ با توافق هر دو نهاد | حق اعلان جنگ توسط رئیسجمهور |
تصویب پیمانهای بینالمللی توسط مجلس مجلس | تصویب پیمانهای بینالمللی با دستور رئیسجمهور و تأیید مجلس | تصویب پیمانهای بینالمللی بدون نیاز به تأیید مجلس |
تعیین قضات توسط مجلس | تعیین قضات توسط رئیسجمهور با تأیید مجلس | تعیین قضات توسط رئیسجمهور |
تعیین یا نظارت بر مقامات عالی نظامی/انتظامی توسط مجلس | تعیین مقامات عالی نظامی/انتظامی توسط رئیسجمهور با تأیید مجلس | تعیین مقامات عالی نظامی/انتظامی توسط رئیسجمهور |
تعیین رئیس بانک مرکزی توسط مجلس | تعیین رئیس بانک مرکزی توسط رئیسجمهور با تأیید مجلس | تعیین رئیس بانک مرکزی توسط رئیسجمهور |
با اندازهگیری تعداد اختیارات تعیین شده در قانون اساسی برای هر یک از این نهادها، میتوان میزان قدرت رئیسجمهور و قدرت پارلمان را در هر کشور تخمین زد و با دیگر کشورها مقایسه کرد.[۱۰]
بر این اساس، رئیسجمهور فرانسه قدرت بیشتری از رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا دارد؛ زیرا مجلس فرانسه نمیتواند او را عزل کند درحالیکه او قدرت انحلال مجلس را دارد. همچنین رئیسجمهور فرانسه برای تعیین مقامات عالی قضایی و رئیس بانک مرکزی نیازی به تائیدیه مجلس ندارد.[۱۰]
دیدگاه صاحبنظران در مورد دموکراسی
[ویرایش]ماکیاولی
[ویرایش]نیکولو ماکیاولی، فیلسوف سیاسی ایتالیایی، در کتاب گفتارهایی در باب ده کتاب نخست تیتوس لیویوس دموکراسی را یکی از سه شکل خوب حکومت میداند:
«بعضی از کسانی که دربارهی سیاست مطالبی نوشتهاند به وجود سه نوع حکومت قائلند: حکومت یک تن (مونارشی)، حکومت اشراف (آریستوکراسی) و حکومت مردم (دموکراسی)، و معتقدند کسی که میخواهد شهری را بنیاد نهد باید یکی از آن اشکال را، که مناسبتر از همه میداند، انتخاب کند. عدهای دیگر از نویسندگان، که خردمندتر از گروه نخستند، برآنند که شش نوع حکومت وجود دارد که سه تا از آنها بسیار بدند و سه تای دیگر ذاتاً نیکند اما چنان در معرض انحطاطند که ممکن است مطلقاً مایهی بدبختی شوند. انواع خوب حکومت همان سه نوعی است که برشمردم، و انواع بد حکومتهایی هستند که در نتیجهی انحطاط انواع خوب پدید میآیند و هر یک از آنها به نوع اصلی خود بهقدری شبیه است که انتقال از یکی به دیگری بهآسانی صورت میپذیرد: مونارشی بهسهولت به حکومت تیرانی مبدل میگردد و آریستوکراسی به الیگارشی و دموکراسی به آنارشی. پس اگر بنیادگذار شهر یکی از آن سه نوع خوب را انتخاب کند، آن نوع تنها زمانی کوتاه برقرار میماند و هیچ وسیلهای برای ممانعت از تبدیل آن به ضد خود وجود ندارد، زیرا که در این مورد نوع خوب و بد بسیار شبیه همند.»
— نیکولو ماکیاولی، گفتارهایی در باب ده کتاب نخست تیتوس لیویوس، ترجمهی محمد حسن لطفی، انتشارات خوارزمی. کتاب نخست، فصل دوم
او میگوید که با توجه بدین معایب، قانونگذاران خردمند هیچیک از اشکال خوب را بهتنهایی نپذیرفتهاند و شکلی مختلط از هر سه نوع را برگزیده و فقط این شکل مختلط را استوار و دوامپذیر دانستهاند، زیرا که در چنین حکومتی شهریار و اشراف و تودهی مردم ناظر رفتار یکدیگرند و اختیارات همدیگر را محدود میکنند. او بهترین نمونهی نظام سیاسی را نظامی میداند که لیکورگوس در اسپارت برقرار ساخت؛ حکومت جمهوری روم نیز بهسبب اینکه دارای دو کنسول (نماد مونارشی)، یک مجلس سنا (نماد آریستوکراسی) و تریبونهای مردمی (نماد دموکراسی) بود، مخلوطی از سه شکل خوب حکومت بود و، در نتیجه، نظام سیاسی کاملی داشت.[۱۱]
افلاطون
[ویرایش]افلاطون از منتقدان دموکراسی بوده و آن را بدترین نوع حکومت دانستهاست و بر این اعتقاد بود که دموکراسی حکومت مردم نادان است.[۱۳]
ارسطو
[ویرایش]ارسطو با آن که فوایدی برای انواع حکومت قائل بود، مردم سالاری را حکومت تهیدستانی میدانست که مانند توانگران از فضیلت میانهروی و اعتدال برکنارند.[۱۴]
از نظر منتقدان حکومت دموکراتیک، اکثر مردم شایستگی لازم برای تصمیمگیری در مسائل سیاسی را ندارند و دموکراسی مانعی برای برنامهریزی متمرکز و تصمیمگیری قاطع است و مسیر پیشرفت را دشوار میسازد. اما هواداران دموکراسی باور دارند که اینگونه حکومت بهترین راه برای مبارزه با تراکم قدرت است و باعث کنترل سیاسی بهتر برای پیشرفت و توسعه میشود.
مونتسکیو
[ویرایش]مونتسکیو برآنست که در حکومتهای سلطنتی، و خاصه استبدادی، چون پادشاه با مردم فاصله دارد و مقام رفیعی را داراست، کسی خود را همسر و رقیب شاه نمیداند تا بدو حسد بَرَد و غبطه بخورد، لذا مردم این کشورها رنج حسد و غبطه را ندارند؛ ولی در حکومتهایی که بهدست اعیان اداره میشود و زمام امور در ید بزرگان قوم است، چون تفوق و رفعت مقام سلطنت در بین نیست، مردم همه خود را با زمامداران همسر میدانند و زمامداران هم عادتاً با مردم نزدیکند و آمیزش میکنند، در اینجاست که حسدها تحریک میشود و مقایسه شروع میگردد و هرکسی از اینکه حاکم نیست از حاکمان متنفر است. مونتسکیو میگوید که این موضوع در تمام ادوار ثابت شده و بهخوبی مشهود است که مردم بر اعیان و اشرافی که حکومت میکنند حسد شدیدی میبرند، اما در کشورهایی که نظام جمهوری دارند، چون اقتدار در دست مردم است، بههرکس که دلشان بخواهند حکومت را میسپارند و از هرکس که بخواهند میگیرند و در نتیجه مردم بر کسی حسد نمیبرند.[۱۵]
در ایران
[ویرایش]شاخص دموکراسی در ایران ۲٫۳۸ از ۱۰ و شاخص تکثرگرایی صفر است. ایران از حیث دموکراسی در بین ۱۶۷ کشور، در رتبه ۱۵۱ قرار دارد.[۱۶]
به گفته مجید انصاری روحانی شیعه و سیاستمدار اصلاحطلب، سید روحالله خمینی با عبارت «میزان رأی مردم است» بر جنبه مردمسالارانه حکومت اسلامی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران تأکید داشتهاست. بسیاری از دولتمردان کنونی در جمهوری اسلامی نیز معتقدند «رأی مردم» میزان و پایه حکومت است، و حتی برای آن پایه و اساس فقهی قائل شدهاند.[۱۷]
محمود احمدینژاد ششمین رئیسجمهور ایران، مردمسالاری را یک «امر اصیل» در کشور دانسته[۱۸] و نظام حکومتی ایران را نمونهای از «مردمسالاری متکی بر ارزشهای اخلاقی و الهی» و «مردمسالاری دینی» را نقطه مقابل «لیبرال دموکراسی» میداند.[۱۹]
از سوی دیگر، منتقدان نظام حاکم بر ایران آن را به نادیده گرفتن مردمسالاری متهم میکنند[۲۰] و مخالفان جمهوری اسلامی ایران آن را دیکتاتوری دینی و نظامی میخوانند که دموکراسی در آن وجود ندارد.[۲۱]
جستارهای وابسته
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]- ↑ «مردمسالاری» [علوم سیاسی] همارزِ «دمُکراسی» (به انگلیسی: démocratie)؛ منبع: گروه واژهگزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر ششم. فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۵۳۱-۸۵-۶ (ذیل سرواژهٔ democracy)
- ↑ democracy - Definition from the Merriam-Webster Online Dictionary
- ↑ «مردم سالاری از اسلام قابل استخراج نیست». وبگاه روزآنلاین. ۲۳ اسفند ۱۳۸۸. بایگانیشده از اصلی در ۲۲ مارس ۲۰۱۰.
- ↑ جهانبگلو، رامین (۱۳۷۸). ماکیاولی و اندیشه رنسانس. تهران: نشر مرکز. ص. ۸۱-۸۲.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ «دموکراسی» - اثر آنتونی آربلاستر- ترجمه حسن مرتضوی- نشر آشیان - چاپ دوم ۱۳۸۵- ص ۲۹
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۴. دریافتشده در ۱۹ اکتبر ۲۰۱۹.
- ↑ Joseph Schumpeter, (1950). Capitalism, Socialism, and Democracy. Harper Perennial. ISBN 0-06-133008-6.
- ↑ Anthony Downs, (1957). An Economic Theory of Democracy. Harpercollins College. ISBN 0-06-041750-1.
- ↑ http://en.wikipedia.org/wiki/Campaign_finance_reform
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ عمار ملکی-استادیار علوم سیاسی در دانشگاه تیلبرگ هلند (۱۹ بهمن ۱۳۹۵). «آیا رئیسجمهور آمریکا قدرتمندترین رئیسجمهور جهان است؟». بیبیسی فارسی.
- ↑ نیکولو ماکیاولی. گفتارهایی در باب ده کتاب نخست تیتوس لیویوس. ترجمهٔ محمد حسن لطفی. انتشارات خوارزمی. صص. کتاب نخست، فصل ۲.
- ↑ Freedom in the World 2016, Freedom House. Retrieved 28 January 2016.
- ↑ «چرا مرگ بر دموکراسی؟». رجا نیوز. دریافتشده در ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳.
- ↑ سیاست ارسطو، ترجمه حمید عنایت، چاپ سوم، تهران، کتابهای جیبی، 1358، ص156-166
- ↑ مونتسکیو. ملاحظاتی درباب علل عظمت و انحطاط روم. ترجمهٔ علی اکبر مهتدی. صص. ۹۲-۹۳ (فصل هشتم).
- ↑ "Democracy Index 2019, A year of democratic setbacks and popular protest" (PDF). اکونومیست (به انگلیسی). 2020.
- ↑ «میزان رای ملت است یک حکم فقهی است». روزنامه مردمسالاری. ۱۱ شهریور ۱۳۸۷. بایگانیشده از اصلی در ۹ اوت ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۸ دی ۱۳۸۸.
مجید انصاری
- ↑ «هیچ حزب و گروهی نمیتواند ادعا کند که قیم یا حاکم بر مردم است». پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران. ۲۴ خرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۱۸ دی ۱۳۸۸.
- ↑ «رأی مردم تابع جریانات و گرایشها نیست». پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران. ۲۴ خرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۱۸ دی ۱۳۸۸.
- ↑ «نامه مهدی کروبی به حسین شریعتمداری: «میزان رأی ملت است» را فراموش کردید». سایت پارلمان نیوز. ۱۰ آذر ۱۳۸۸. بایگانیشده از اصلی در ۱۰ اوت ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۸ دی ۱۳۸۸.
- ↑ Ahmadinejad. K. Naji. California University Press. 2008 ISBN 0-520-25663-8 pp.239
منابع
[ویرایش]- فرامرز رفیع پور (۱۳۷۷)، آناتومی جامعه یا سنة الله: مقدمهای بر جامعهشناسی کاربردی، تهران: انتشارات کاوه
- آنتونی گیدنز (۱۳۷۶)، جامعهشناسی، ترجمهٔ منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، ص. ۲۳۸
پیوند به بیرون
[ویرایش]- عبدالحسین نوریان (۱۶ تیر ۱۳۸۷). «اکسیر دموکراسی و توسعه یافتگی». وبگاه بانک اطلاعات نشریات کشور www.magiran.com.
- مردم سالاری با نقش آفرینی مردم و سیاستگذاری مساعد