معوذتین - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
در بیطرفی این مقاله اختلافنظر وجود دارد. |
معوذتین یا معوذتان (به معنای دو تعویذ) عنوانی قرآنی است که به دو سوره فلق و ناس اطلاق میشود. این دو سوره به دلیل اینکه محمد، پیامبر اسلام، آنها را به عنوان تعویذ (دعایی که انسان را از چشمزخم و آسیبها حفظ میکند) معرفی کرده، به این نام مشهور شدهاند. هر دو سوره با عبارت «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ…» به معنای «پناه میبرم به پروردگار» آغاز میشوند.
با وجود اینکه نام این دو سوره به صورت مثنی «معوذتین» ذکر شده، اما در میان مفسران، هیچکدام از این دو سوره به تنهایی به عنوان «معوذة» خوانده نشده است. درباره مکی یا مدنی بودن این دو سوره نیز اختلافاتی وجود دارد؛ بهطور کلی سه روایت، این سورهها را مدنی و نه روایت آنها را مکی دانستهاند. همچنین، برخی روایات دینی نشان میدهند که این دو سوره با هم نازل شدهاند.
در منابع اسلامی آمده است که محمد، پیامبر اسلام، زمانی که توسط جادو بیمار شد، به کمک این دو سوره از بستر بیماری برخاست. اما در روایات تفسیری، عبدالله بن مسعود، صحابی پیامبر، این دو سوره را جزئی از قرآن نمیدانست که با مخالفت گستردهای روبرو شد. برخی مفسران این نظر او را معتبر و برخی نامعتبر دانستهاند. در روایات شیعه، او به دلیل این دیدگاه مورد انتقاد قرار گرفته است. همچنین گزارش شده که امام جعفر صادق در نمازهایش این دو سوره را قرائت میکرده و بر جزئی بودن آنها از قرآن صحه گذاشته است. در مقابل، یزید بن هارون، از علمای اهل سنت، کسانی که این دو سوره را جزئی از قرآن نمیدانند، تکفیر کرده است.
پیامبر اسلام معوذتین را از بهترین تعویذها میدانست و در روایات آمده است که او حسن و حسین، نوههایش، را با این دو سوره تعویذ میکرد. همچنین منابع شیعه و سنی از پیامبر نقل کردهاند که هر کس سورههای فلق و ناس را بخواند، گویی تمامی کتابهای پیامبران الهی را خوانده است. کفعمی نیز گفته است هر کس این دو سوره را در شب قرائت کند، از شر جن و وسوسههای شیطان ایمن خواهد بود و اگر این سورهها بر گردن کودک بسته شوند، او نیز از شر جن و شیاطین در امان خواهد بود.
واژهشناسی
[ویرایش]استعاذه، واژهای است قرآنی به معنای پناه بردن به خداوند از هر نوع شر و بدی و همچنین هر نوع وسوسهٔ شیطانی. استعاذه، مصدر باب استفعال از ریشه «ع.و.ذ» است. استعاذه از لحاظ اصطلاحی، یکی از اصطلاحات قرآنی است به معنای دعایی که به وسیلهٔ آن، انسان برای دفع شرور خود را در پناه خدا قرار میدهد. این واژه پیشینهای کهن در زبان سامی دارد و در زبان عبری باستان[یادداشت ۱] نیز کاربرد داشتهاست. استعاذه در معنای وسیع آن، برخاسته از یک امر غریزی است. بدین ترتیب که انسان در مواجهه با خطرها، به دنبال پناه جستن از قدرتی برتر است تا به آرامش و اطمینان برسد. عربها پیش از اسلام، برای رهایی از شر، تعویذهای گوناگونی اعم از رُقیه، نُشره، نَفره، تَمیمه و... را به کار میبردند.[۱]
به گزارش احمد بادکوبه هزاوه در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، در عصر ظهور اسلام، قرآن با نزول سورههای مکی همچون ناس و فلق، به تبیین استعاذهٔ حقیقی از منظر اسلام پرداخت. به عقیده بادکوبه، در بین اعراب جاهلی تسلیمپذیری در برابر نیروهای شیطانی متداول بود و در مقابل، این دو سوره پناه بردن به خداوند از جمیع شرور را تبلیغ میکرد. با وجود این مفاهیم در قرآن، اتهامی که به محمد در خصوص ارتباط با نیروهای شیطانی داده میشد، به طور کلی نفی شد. واژه استعاذه در قرآن ۱۷ مرتبه کاربرد داشتهاست. اهمیت این موضوع در قرآن تا به آنجا است که دو سوره پایانی قرآن در مفهوم و موضوع استعاذه نازل شدهاست. دو سوره ناس و فلق که به سبب آغاز با عبارت «اعوذ» از همان ابتدای نزول به «معوذتین»[۲] یا «معوذتان»[۳][۴][۵] به معنای دو تعویذ[یادداشت ۲] معروف شدند، جایگاه ویژهای در نظام آموزش قرآن کسب کردند.[۶][۷] از سویی دیگر معوذتین جانشین انواع تعویذها در عصر جاهلی شد.[۸] با وجود آنکه نام دو سوره فلق و ناس به صورت مثنی «معوذتین» ذکر شدهاست، اما هیچ مفسری، یکی از این سورهها را به صورت تنها، به «معوذة» نخواندهاست و تنها ابن عطیه عبارت «سورةَ معوذةِ الاولی»[یادداشت ۳] را برای سوره فلق بهکار بردهاست.[۹] استعاذه در دو سوره معوذتین با عبارت «قل اعوذ برب» و در مقام تخاطب محمد صورت گرفتهاست. مشهورترین عبارت استعاذه در فرهنگ اصطلاحی قرآن، عبارت «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» است که در سوره نحل مورد استفاده قرار گرفتهاست.[۱۰]
پیدایش معوذتین
[ویرایش]فرضیات زیادی در مورد زمان شکلگیری این سوره توسط تاریخنگاران و پژوهشگران مطرح شدهاست؛ بهویژه با وجود این که ترتیب سورههای نسخۀ پایانی قرآن، بر اساس بلندترین سوره به کوتاهترین آن است، این نظم در مورد نخستین سوره و چند سوره پایانی رعایت نشده است. بسیاری این دو سوره پایانی (مُعَوِّذَتَیْن) را در ارتباط با سوره نخستینِ قرآن، یعنی فاتحه بررسی کردهاند که در آنها یک دعا به صورت اول شخصِ مفرد خدا را خطاب قرار میدهد. از نظر نُینکیخشِن، احتمالا معقولترین فرضیه، آن چیزی است که نُیویرث، نلدکه و شوالی بررسی کردهاند؛ یعنی دو سوره پایانی (مُعَوِّذَتَیْن)، همچون «نوعی از انجامه»[یادداشت ۴] با هدف جلوگیری از هتک حرمت قرآن.[۱۱]
بهطور کلی، سه روایت سورههای ناس و فلق را مدنی و نه روایت آن را مکی دانستهاند.[۱۲] از روایات دینی چنین به نظر میرسد که ناس و فلق با هم نازل شده باشند.[۱۳] بر اساس ترتیب نزول مشخصشده توسط محمدهادی معرفت، سورهٔ ناس بیستویکمین سورهٔ نازلشده بر پیامبر اسلام است.[۱۴] در اَلدُّرُّ الْمَنْثور نوشتهٔ جلالالدین سیوطی، مفسر اهل سنت، آمده که مردی یهودی محمد را جادو کرد و وی بیمار شد. جَبرَئیل بر او نازل شد و دو سورهٔ معوذتین را برایش آورد و او را از سحرشدن توسط فردی یهودی، که سحرش در یک چاه بود، آگاه کرد. علی بن ابیطالب بهدنبال سحر رفت و آن را نزد محمد آورد. سپس در هنگام بازکردن هر گره، علی بن ابیطالب یک آیه از دو سوره را میخواند و با پایان دو سوره، محمد چنان از جا برخاست که انگار پابندی از پایش باز شده باشد.[۱۵] این روایت در مصحفهای تمام محدثان نیامدهاست؛ چون محمد به استناد آیات ۸ و ۹ سورهٔ فرقان از سحر و جادو مصونیت دارد. اما محمدحسین طباطبایی این اشکال را رد کرده و معنی «سحر» در آیات سورهٔ فرقان را «بیعقل و دیوانه» بودن دانستهاست که با مریضی جسمی بر اثر سحر تفاوت دارد.[۱۶] از دیگر اشکالات واردشده به این روایت، اضطراب آن است؛ به این معنی که متن روایت در نقلقولهای مختلف، تغییر کرده و هر بار شرایط متفاوتی داشتهاست.[۱۷] همچنین اشکالی تاریخی به این روایت وارد است: محمد اولین بار در مدینه با یهودیان روبهرو شد درحالیکه سورهٔ ناس در مکه و پیش از آن نازل شدهاست.[۱۸]
جزئیت قرآن
[ویرایش]بر اساس گزارش منابع قرآنی، ابن مسعود، دو سوره ناس و فلق را از قرآن نمیدانست و به همین دلیل، معوذتین را از قرآن حذف کردهاست. با این همه، بنابر گزارش مرتضی عاملی، گروهی از مفسران همچون رازی، ابن عبدشکور، ابن مرتضی، ابن حزم، نووی و باقلانی در صدد انکار این نسبت برآمدهاند. مرتضی عاملی همچنین مدعی است که اگر این نسبت به ابن مسعود صحیح باشد، باید صحابه با او در این خصوص مخالفتهایی را مطرح میکردند و این مخالفتها سبب مناظراتی میشدهاست که باید در منابع گزارش میشدند. بر اساس آنچه باقلانی گزارش میکند، دأب ابن مسعود بر این بود که هر آنچه از پیامبر اسلام نسبت به آن دستور نوشتن شنیده بود را در مصحف خویش آوردهبود و از آن جهت که این دستور را نسبت به معوذتین نشنیده بود، آنها را در مصحف خویش نیاورده بود. هرچند این یک احتمال دانسته شدهاست.[۱۹]
به گزارش مرتضی عاملی، این گزارش منسوب به ابن مسعود با گزارشی که منابع تاریخی در خصوص روایت عاصم از قرائت معوذتین به نقل از زر بن حبیش آوردهاند؛ همخوانی ندارد. این در حالیست که قرائت عاصم و نقل آن از ابن مسعود، از طرف منابع معتبر قلمداد شدهاست. از سفیان نیز گزارش شدهاست که ابن مسعود معوذتین را از محمد میشنید و با آن حسن و حسین را تعویذ میکرد؛ اما از آنجا که محمد این دو سوره را در نماز قرائت نمیکرد، ابن مسعود چنین پنداشت که این دو، سوره نبوده و تعویذ میباشند.[۲۰] ابن قتیبه نیز نظری همچون سفیان دارد.[۲۱] به عقیده مرتضی عاملی، احتمال دارد ابن مسعود بعدها به اشتباه خویش پی بردهاست و بعدها عاصم نیز قرائتش را از او نقل کردهاست. این احتمال را علاوه بر مرتضی عاملی، زرقانی و دیگران در خصوص ابن مسعود محتمل دانستهاند.[۲۲] در الدر المنثور، اثر سیوطی مفسر اهل سنت، به نقل از معاذ بن جبل، یکی از صحابهٔ محمد، گفته شده که وی خواندن این سوره توسط پیامبر اسلام در نماز را شنیدهاست.[۲۳] مرتضی عاملی همچنین گزارش میکند که شک در خصوص جزئیت دو سوره فلق و ناس تا عصر جعفر صادق ادامهدار بودهاست.[۲۴] در همین خصوص از جعفر صادق گزارش شدهاست که پس از آنکه در رکعتهای نمازش معوذتین را قرائت کرد، بر این مطلب که این دو سوره جزئی از قرآن هست و ابن مسعود در این خصوص یا اشتباه کردهاست و یا دروغ گفتهاست، تأکید میکند.[۲۵][۲۶] همچنین در روایتی از محمد باقر به نقل از سجاد گزارش شده که ابن مسعود در خصوص حذف دو سوره معوذتین از قرآن، خودسرانه عمل کردهاست.[۲۷][۲۸] همچنین طباطبایی با اشاره به روایتی در فضیلت دو سوره معوذتین، احتمال دادهاست که منظور ابن مسعود از نبود این دو سوره در قرآن را نبود نظیر و همانند این دو سوره دانستهاست. همچنین طباطبایی، با اشاره به نزول این سوره از جانب خدا به محمد (حتی بر اساس دیدگاه مخالفان جزئیت این دو سوره در قرآن) به تواتر قطعی و تمام در خصوص جزئیت این دو سوره اشاره دارد و این تواتر را واضحترین دلیل بر رد این اختلاف میداند.[۲۹]
در مقابل؛ یزید بن هارون کسانی را که این دو سوره را جزو قرآن نمی دانند، تکفیر کرده است. یزید بن هارون معتقد است که معوذتین همچون بقره و آل عمران دو سوره از سورههای قرآن هستند و منکر جزئیت معوذتین، منکر خداوند است. نووی در شرح المهذب گزارش میکند که یزید بن هارون در پاسخ به سؤالی در خصوص اینکه چرا ابن مسعود معوذتین را در مصحف نیاوردهاست، مدعی است که ابن مسعود پیش از اتمام جمع و حفظ قرآن، درگذشت. او برای این ادعایش، مدعی اجماع و اتفاق است، اما مرتضی عاملی این ادعای اجماع را با توجه به گزارشهای مختلف مورد تردید قرار دادهاست.[۳۰]
فضیلت
[ویرایش]پیامبر اسلام خواندن معوذتین را بهترین تعویذها میدانست.[۳۱] بهگزارش طبرسی، مفسر شیعه در مجمعالبیان و ثعلبی، مفسر سنی در الکشف و البیان، از پیامبر اسلام روایت شده که هرکس دو سورهٔ فلق و ناس را بخواند، مثل این است که تمام کتابهای پیامبران الهی را خوانده باشد. در روایت دیگری که در تفسیر مجمعالبیان از محمد باقر نقل شدهاست، آمدهاست که: «هر کسی که در نماز وِتْر، معوذتین و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد را بخواند، به او گفته میشود: ای بندهٔ خدا! بشارت باد بر تو که خداوند نماز وتر تو را قبول کردهاست».[۳۲][۳۳][۳۴] همچنین طبرسی در جوامع الجامع و ابن عاشور، مفسر سنی مذهب، در التحریر، روایتی را از عقبة بن عامر گزارش میکنند که پیامبر اسلام پس از نزول معوذتین بر وی، آیات این سوره را بینظیر توصیف میکند.[۳۵][۳۶][۳۷] این روایت در منابع اهل سنت نیز گزارش شدهاست؛ از جمله در درالمنثور این حدیث به نقل از ترمذی و نسائی و همچنین در کتاب اواسط طبرانی به نقل از ابن مسعود نقل شدهاست.[۳۸] بر اساس روایتی که ثعلبی، مفسر سنی مذهب از عقبة بن عامر جهنی گزارش میکند، محمد دو سوره معوذتین را با فضیلتترین سورههای قرآن بشمار میآورد.[۳۹][۴۰] بنابر روایتی از عایشه، محمد در بستر بیماری خویش، به خواندن سوره معوذتین اهتمام داشت و این مسئله را در بستر آخرین بیماری خود که به مرگش منجر شد، انجام میداد.[۴۱] در روایتی دیگر که صدوق در من لایحضره الفقیه گزارش میکند، آمدهاست، اگر کسی در خواب پریشان است، قبل از رفتن به رختخواب، معوذتین را بخواند.[۴۲]
بهگزارش طبرسی، محدث شیعه، در تفسیر مجمعالبیان، در یکی از احادیث اسلامی آمده که محمد، شدیداً بیمار شد، جَبرَئیل و میکائیل نزد او آمدند، جبرئیل نزد سر پیامبر نشست و میکائیل نزد پای او، جبرئیل سوره فلق را خواند و پیغمبر را با آن در پناه خدا قرار داد و میکائیل سوره «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس» را قرائت کرد.[۴۳] در تفسیر کشاف از جارالله زمخشری، محدث سنی معتزلی، آمده که محمد این دو سوره را محبوبترین سورهها نزد خدا گفته و نیز این که هیچ سورهای مثل این دو نازل نشدهاست.[۴۴] بنابر گزارش کفعمی، هر کس در شب دو سوره معوذتین را قرائت کند، از شر جن و وسوسههای شیطان ایمن، خواهد بود و اگر بر گردن طفل بسته شود، از شر جن و هوام ایمن خواهد بود.[۴۵] در روایات آمدهاست که پیامبر اسلام، حسن و حسین را با این دو سوره، تعویذ میکردهاست.[۴۶][۴۷][۴۸]
یادداشتها
[ویرایش]- ↑ به لاتین: «oz»
- ↑ تعویذ به معنای دعای نوشته شده که از چشمزخم حفظ میکند.
- ↑ در این عبارت «سوره» اسم جنس است که با «الاولی» یک عبارت وصفی میسازد و «معوذه» به عنوان مسما به این ترکیب اضافه شدهاست. (رک:ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۶۲۳.)
- ↑ به لاتین: «colophon»
پانویس
[ویرایش]- ↑ بادکوبه هزاوه، «استعاذه»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
- ↑ بادکوبه هزاوه، «استعاذه»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
- ↑ Nasr, “Everyday Life, Qurʾān In”, Encyclopaedia of the Qurʾān.
- ↑ دفتر تبلیغات اسلامی، «معوذتین»، فرهنگنامه علوم قرآن.
- ↑ مروج، «معوذتان»، اصطلاح اسلامی.
- ↑ بادکوبه هزاوه، «استعاذه»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
- ↑ Nasr, “Everyday Life, Qurʾān In”, Encyclopaedia of the Qurʾān.
- ↑ بادکوبه هزاوه، «استعاذه»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
- ↑ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۶۲۳.
- ↑ بادکوبه هزاوه، «استعاذه»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
- ↑ Neuenkirchen، «Sourate 113»، Le Coran des Historiens.
- ↑ اسکندرلو، «نقد تاریخگذاری قرآن به روایت مویر»، پژوهش و حوزه، ۲۴۲.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ٢٠: ٣٩٥.
- ↑ معرفت، آموزش علوم قرآن، ۲: ۱۶۶.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ٦: ٤١٧.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ٢٠: ٣٩٣–٣٩٤.
- ↑ ربیع نتاج، «بررسی سندی و متنی روایت سبب نزول سور معوذتین»، حدیث پژوهی، ۲۴۱–۲۴۳.
- ↑ ربیع نتاج، «بررسی سندی و متنی روایت سبب نزول سور معوذتین»، حدیث پژوهی، ۲۴۴.
- ↑ مرتضی عاملی، حقایقی مهم پیرامون قرآن، ۳۰۳-۳۰۵.
- ↑ مرتضی عاملی، حقایقی مهم پیرامون قرآن، ۳۰۵.
- ↑ دینوری، ترجمهٔ تأویل مشکل القرآن، ۱۳۸.
- ↑ مرتضی عاملی، حقایقی مهم پیرامون قرآن، ۳۰۵.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ٦: ٤١٤.
- ↑ مرتضی عاملی، حقایقی مهم پیرامون قرآن، ۳۰۷.
- ↑ قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۲: ۴۱۸.
- ↑ مرتضی عاملی، حقایقی مهم پیرامون قرآن، ۳۰۷.
- ↑ مرتضی عاملی، حقایقی مهم پیرامون قرآن، ۳۰۷.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ٢٠: ٣٩٤.
- ↑ طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۸۳–۶۸۴.
- ↑ مرتضی عاملی، حقایقی مهم پیرامون قرآن، ۳۰۶.
- ↑ بادکوبه هزاوه، «استعاذه»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
- ↑ قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۲: ۴۱۶-۴۱۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۲۷: ۳۷۸.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۰: ۳۳۷.
- ↑ طبرسی، جوامع الجامع، ۶: ۷۳۹.
- ↑ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۶۲۳.
- ↑ قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۲: ۴۱۶-۴۱۷.
- ↑ طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۸۳.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۰: ۳۳۷.
- ↑ قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۲: ۴۱۶-۴۱۷.
- ↑ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۶۲۶.
- ↑ مروج، «معوذتان»، اصطلاح اسلامی.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمعالبیان، ۲۷: ۳۷۸.
- ↑ زمخشری، تفسیر کشاف، ٤: ٨٢٤.
- ↑ امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۵: ۳۵۸.
- ↑ بادکوبه هزاوه، «استعاذه»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
- ↑ قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۲: ۴۱۷.
- ↑ دفتر تبلیغات اسلامی، «معوذتین»، فرهنگنامه علوم قرآن.
منابع
[ویرایش]- بادکوبه هزاوه، احمد (۱۳۸۸). «استعاذه». دانشنامه بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ابن عاشور، محمد طاهر (۱۹۵۶). التحریر و التنویر (به عربی). تونس: (نسخه خطی).
- اسکندرلو، محمدجواد (پاییز و زمستان ۱۳۸۳). «نقد تاریخگذاری قرآن به روایت مویر». پژوهش و حوزه (۱۹).
- امین، نصرت بیگم (۱۳۸۹). مخزن العرفان در تفسیر قرآن. اصفهان: گلبهار. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۶۹۱-۸۴-۲.
- ثعلبی (۱۴۲۲). کشف و البیان. اول (به عربی). به کوشش ابی محمد بن عاشور، نظیر الساعدی. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
- طباطبائی، سید محمدحسین (۱۳۹۵). ترجمه تفسیر المیزان. ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
- طباطبایی، سید محمدحسین (۱۳۵۲). تفسیر المیزان. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
- طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۷۴). ترجمه تفسیر جوامع الجامع. چهارم. ترجمهٔ احمد امیری شادمهری. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی. شابک ۹۶۴-۴۴۴-۰۱۸-۸.
- طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۵۹). ترجمه تفسیر مجمع البیان. سیزدهم. ترجمهٔ احمد بهشتی (ویراست موسوی دامغانی). تهران: فرهانی.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (۱۳۶۳). الدر المنثور (به عربی). قم: مکتبة المرعشی النجفی.
- قرشی، علیاکبر (۱۳۹۱). تفسیر احسن الحدیث. ج. اول. قم: نوید اسلام.
- دفتر تبلیغات اسلامی (۱۳۹۱). فرهنگنامه علوم قرآنی. قم: پژوهشهای علوم و فرهنگ اسلامی.
- دینوری، ابن قتیبه (۱۳۸۴). تأویل مشکل القرآن [ترجمه تأویل مشکل القرآن] (به عربی). ترجمهٔ بحری بیناباج، محمدحسن. مشهد: آستان قدس رضوی؛ بنیاد پژوهشهای اسلامی.
- ربیع نتاج، سید علیاکبر؛ آقاپور، رضا؛ حیدری، محمدصادق (بهار و تابستان ۱۳۹۵). «بررسی سندی و متنی روایت سبب نزول سور معوذتین». حدیث پژوهی (۱۵) – به واسطهٔ نورمگز.
- زمخشری، جارالله (۱۳۶۶). حسین احمد، مصطفی، ویراستار. تفسیر کشاف (به عربی). ج. ۴. بیروت: دار الکتاب العربی.
- مرتضی عاملی، جعفر (۱۳۸۳). حقایقی مهم پیرامون قرآن کریم. ج. سوم. ترجمهٔ اسلامی، حسن. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
- مروج، حسین (۱۳۷۹). «معوذتان». اصطلاحات فقهی. قم: بخشایش.
- معرفت، محمدهادی (۱۳۷۱). آموزش علوم قرآنی. اول. به کوشش کتابخانه قائمیه اصفهان. قم: التمهید.
- Neuenkirchen، P. (۲۰۱۹). «Sourate ۱۱۳». Le Coran des Historiens. Paris.
- Nasr, Hamid Abu Zayd (2002). "Everyday Life, Qurʾān In". In Archer, George; Boisliveau, Anne-Sylvie; Dost, Suleyman; Naguib, Shuruq (eds.). Encyclopaedia of the Qur'ān (به انگلیسی) (1rd ed.). Brill.